وب نوشت های یک نا محرم
یکم . سلام علیکم . دیر به دیر که بیایی یا محبوب می شوی یا بی خیالت می شوند . در جفتش سود است اخوی ..
دوم. فرزند نیکو از الطاف پروردگار است .... چیه ؟! اگر می خواستم بقیه شو بگم خوب می گفتم
سوم. بعد از عمری حضرت اجل اجازه فرمودند برویم پابوس حضرت ارباب . البته نه در ایام زمستانی . آقا جان شما بطلب در کنارش آفتاب و مهتاب را هم خودتان جور کنید ! ای که رفقا رفته اند و ما ...
چهارم. عشق فوتبالهای عزیز این مستند کدام استقلال کدام پیروزی ده نمکی را ملاحظه بفرمایند . فی الجمله عرض شود که خود بنده هم سر کارم .
پنجم. تب و تاب انتخابات مجلس دارد بالا می گیرد . رب العالمین ! چه می شود روزی بیاید که اصلح خودش آنقدر تابلو باشد که اصلا نیازی به دموکراسی و انتخابات و نمیدونم کشف و از این مسائل نباشد ؟!
ششم. آی خدای مهربون دست این عزیزان سیاسیون را از سر آن عزیزان دانشجوی مظلوم بی شیله پیله کوتاه بفرما
هفتم. خیلی وقته کتاب حال آوری نخواندم . از بی حالی درون است که بیرون هم حال نمی دهد . حول حالنا سلطان !
هشتم . اسم سلطان آمد . دلم لک زده گنبدش را وقتی برف روش نشسته ببینم . کاروان جماعت زن ذلیل دیماه می رود پابوسی . چه حالی بکنند .
به عشق آقازاده اش : نهم. 17 روز مانده تا پنج شنبه 29 آذرماه . روزعرفه_ روز نیایش . ... و من همچنان نامحرمم اخوی !!