وب نوشت های یک نا محرم
یکم. هزار سال گذشت از حکایت لیلی / هنوز مردم صحرا سیاهپوشانند.
دوم.فرموده اند: حتی اگر پیامبر فرمان عذاب را بر ما نازل می کرد این همه ستم در حق ما روا نمی شد .مصیبه ما اعظمها و اعظم رضیتها فی الاسلام و فی جمیع السموات و الارض
سوم. اول درس محبت همه انبیاء گریه بر مصائب حضرت ارباب بوده . خضر نبی باگریه بر حسین موسی (ع) را هدایت نمود .
چهارم . می گویند حضرت هاجر وقتی جای طناب و بند را بر دستان اسماعیل ذبیح ا... دید از غصه جان به جانان تسلیم نمود. چگونه مداحی می تواند نقل غصه عقیله بنی هاشم زینب (س) را ذکر کند. مداحی کار سختی هست اخوی.
پنجم. ارباب حواسش به همه چیز نوکر هست . اگر نوکر خوبی باشی فدای تو هم می شود .اسماعیل هم خوب نوکری بود که فرمود: و فدیناه بذبح عظیم.
ششم . نمی دانم چه بنویسم .....
هفتم. فرموده اند : حضرت در صحرای محشر با بدن بی سر در میان یارانشان حضور می یابند . تصورش هم کمرم را می لرزاند. یعنی چه می شود ؟ ارباب بی سر باشد و نوکران ....... یا الله.
هشتم .امروز روز تولد من بود . اما چه سود ؟! بیست و هفت سال گذشت و حرم ارباب را ندیده ام. از او برایم بخواهید لطفا.
یکم. حاجیا دارن محرم می شن . محرم هم می شن . بعد میرن عرفات . راهشون دادن . دیگه بیرونشون نمیکنن . یاد اعتکاف بخیر
دوم. بوی محرم میاد. یعنی عرفه چی میشه ؟ میگن اذن دخول محرم عرفه ست . خدایا راهمون بده !
سوم. اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد
دل را حرم بارگه خون خدا کرد
آن قافله سالار وفا با غم عشقش
شهر دل ما را زگل کرب و بلا کرد
حرف دیگری ندارم . دلم خیلی گرفته اخوی ...
یکم . سلام علیکم . دیر به دیر که بیایی یا محبوب می شوی یا بی خیالت می شوند . در جفتش سود است اخوی ..
دوم. فرزند نیکو از الطاف پروردگار است .... چیه ؟! اگر می خواستم بقیه شو بگم خوب می گفتم
سوم. بعد از عمری حضرت اجل اجازه فرمودند برویم پابوس حضرت ارباب . البته نه در ایام زمستانی . آقا جان شما بطلب در کنارش آفتاب و مهتاب را هم خودتان جور کنید ! ای که رفقا رفته اند و ما ...
چهارم. عشق فوتبالهای عزیز این مستند کدام استقلال کدام پیروزی ده نمکی را ملاحظه بفرمایند . فی الجمله عرض شود که خود بنده هم سر کارم .
پنجم. تب و تاب انتخابات مجلس دارد بالا می گیرد . رب العالمین ! چه می شود روزی بیاید که اصلح خودش آنقدر تابلو باشد که اصلا نیازی به دموکراسی و انتخابات و نمیدونم کشف و از این مسائل نباشد ؟!
ششم. آی خدای مهربون دست این عزیزان سیاسیون را از سر آن عزیزان دانشجوی مظلوم بی شیله پیله کوتاه بفرما
هفتم. خیلی وقته کتاب حال آوری نخواندم . از بی حالی درون است که بیرون هم حال نمی دهد . حول حالنا سلطان !
هشتم . اسم سلطان آمد . دلم لک زده گنبدش را وقتی برف روش نشسته ببینم . کاروان جماعت زن ذلیل دیماه می رود پابوسی . چه حالی بکنند .
به عشق آقازاده اش : نهم. 17 روز مانده تا پنج شنبه 29 آذرماه . روزعرفه_ روز نیایش . ... و من همچنان نامحرمم اخوی !!
یکم. اینکه آدم دوباره دلش بخواد حرف بزنه که داد و بیداد نداره ! ... داره؟!
دوم. نامحرم که باشی سرت درد می کنه تا محرم بشی و بفهمی چه خبره ؟! .... هر چند محرم هم بشی معلوم نیست بازم چیزی بفهمی ! ولی خب امان از فضولی که راسته کار ماست .
سوم. سلام علیکم .... جو که بگیرتت میشی مثل من !
چهارم . مکه و مدینه و کربلا و سوریه نرفتم . کیش و دوبی و از اینا هم ایضا . مشهد هم زورکی خودمونو قاطی بقیه می کنیم ... لذا کسی پیدا شود دست ما را هم بگیرد .
پنجم. دهه دوم جاهلیت وبلاگی داشتم تو ما یه های دلقک و از این چیزا . زدند و تختش کردند و .... و ولی بند 209 نبردند . ( جهت جلوگیری از سوئ استفاده بعضی ها عرض شد )
ششم. حسام دادجو نامی استعاری بود در یک تالار گفتمان . اصطلاحا خر شد و آبرویش رفت اما متاسفانه پر رو تر از این حرفهاست که از دام برهد .
هفتم. از صاحب وبلاگ ماه ناتمام خوشمان می آید . به کسی هم ربطی ندارد .
هشتم . هفت شهر عشق را عطار گشت ... اما اگر رفته بود مشهد بهتر بود .